دوباره شماره رند پدیدار شد، (400)، و همراهش دغدغه های خارج از روتین فراهم آورد.
این دفعه
فیلم از
ما خواست که "بهترین فیلم های زندگی" یمان را انتخاب کنیم، (البته ترجیح می دهم
آن ها را "محبوب ترین فیلم های زندگی" بنامم. نه "بهترین").
نتیجه اش شد:
1- سرگیجه
(آلفرد هیچکاک) 1958
2- همشهری کین (ارسون ولز) 1941
3-
داستان توکیو (یاسوجیرو ازو) 1953
4- کازابلانکا (مایکل کورتیز) 1942
5- هفت سامورایی (آکیرا کوروساوا) 1954
6- دزدان دوچرخه (ویتوریو دسیکا) 1948
7- جاده (فدریکو فلینی) 1954
8- ریو براوو (هاوارد هاکس) 1959
9- توت فرنگی های وحشی (اینگمار برگمن) 1957
10- سینما پارادیزو (جوزپه تورناتوره) 1988
11- قاعده بازی (ژان رنوار) 1939
و فیلم های ایرانی:
1-گوزن ها (مسعود کیمیایی) 1354-1975
2- باشو، غریبه کوچک (بهرام بیضایی) 1368-1989
3- سوته دلان (علی حاتمی) 1356-1977
4- درباره الی (اصغر فرهادی) 1388-2009
5- هامون (داریوش مهرجویی) 1369-1990
6- تنگنا (امیر نادری) 1352-1973
7- گاو (داریوش مهرجویی) 1348-1969
8- ناخدا خورشید (ناصر قوایی) 1366-1987
9- ناصرالدین شاه، آکتور سینما (محسن مخملباف) 1371-1992
10- آرامش در حضور دیگران (ناصر تقوایی) 1352-1973
11- کندو (فریدون گله) 1354-1975
انتخاب های بنده
هم:
(به ترتیب تاریخ:)
1- مردی با دوربین فیلم برداری
(ژیگاورتوف) 1929
2-
بالتازار (برسون) 1966
3- آگراندیسمان (آنتونیونی) 1966
4-
تِمروک (کلود فارالدو) 1973
5- شش صحنه از یک ازدواج (برگمن) 1973
6- آینه
(تارکوفسکی) 1975
7-
غریب تر از بهشت (جارموش) 1982
8-
قیم (آتوم اگویان) 1984
9- بال های اشتیاق (ویم وندرس) 1987
10- آلمان سال 90 (گدار) 1991
فیلم های ایرانی:
1- خشت و آینه (گلستان) 1342-1963
2- مغول ها (کیمیاوی) 1351-1972
3- یک اتفاق ساده (شهید ثالث) 1351-1972
4-
قضیه شکل اول، شکل دوم (کیارستمی)
1358-1979
5- آب، باد، خاک (نادری) 1364
-1985
6- کلوز آپ (کیارستمی) 1369-1990
7-
نوبت عاشقی (مخملباف) 1369-1990
8- ناصرالدین شاه آکتور سینما (مخملباف)
1371-1992
9- بهشت از آن توست ( داودنژاد) 1379-2000
10- امتحان (ناصر رفایی) 1380-2001
و مجموعه آثار:
گدار، هال هارتلی، ازو، اریک رومر، آکی کاریسماکی
(دیرتر دیدم بعضی ها،
باد صبا را انتخاب کرده بودند، که واقعا
جزو فیلم های محبوب زندگی ام است.
ولی نمی دانم چرا فکر کرده بودم که باید فقط
فیلم داستانی انتخاب کنم؟!)
در ضمن درباره "فیلم دیدن های ما" هم پرسیده بودند:
این جانب هم طبیعتا دوست دارم گاهی در
سینما فیلم ببینم، ولی متاسفانه در این خاک پاک کشورمان، حتی در نمایش مطبوعاتی
جشنواره فجر هم، دوستان و همکاران فرهنگی مان دائما در حال حرف زدن هستند و
تازه آن ها گاهی به اعتراض مودبانه آدم ایده آلیستی مثل بنده، متلک هم می
پرانند،
دیگر چه برسد به نمایش فیلم برای عموم مردم. البته گاهی بعضی از فیلم
های ایرانی را (به علت احتمال سانسور در فیلم های خارجی، اصلا آن ها را در
سینما نمی بینم)، مخصوصا در روزهای پنج شنبه و جمعه بامردم و همراه با حرف ها و
نظرات و پیش بینی هایشان نسبت به شخصیت ها و قصه فیلم،
تماشا می کنم. حال که
نمی شود خلوت سینمایی داشت، بهتر است به کل خانواده سینمایی ام در داخل
سینما ملحق شوم و با فیلم دیدن" آن کار ِ دیگر" بکنم و آن قدر حرص نخورم.
و البته همه مان می دانیم که فیلم
دیدن روی
DVD در فضای شخصی هم الطاف و
محاسن خودش را دارد. می شود
Pause کرد، برگشت
و دوباره تماشا کرد... و مهم تر از همه اگر
DVD
وجود نداشت، خیلی اوقات نمی توانستیم بسیاری از فیلم های مهم تاریخ سینما را
(دوباره) کشف کنیم. مثلا در همین لیست بنده،
از برکت سر وجود
DVD بود که شانس دیدن دوباره فیلم
ورتوف دست داد، (که آران، دوست ِ فیلم
دوست
و بخشنده مان، آن را از هلند سوغات آورده بود)، و حافظه ام بعد از
20
سال نو شد و تازه فهمیدم که
مردی با
دوربین فیلم برداری چه فیلم مهم و دوست داشتنی ای ست.
یا اگرDVD
نبود چه طور می شد شش قسمت یک ساعته تلویزیونی
شش صحنه از یک ازدواج را
دید
و متوجه شد که برگمن
شاهنامه ای از تمام مسائل و جنبه های متفاوت ازدواج را جلوی چشمانمان
قرار
داده. به هر حال سینما هنوز زنده است و به راهش ادامه می دهد، چه در
فضای تاریک عمومی سینما و چه در فضای تاریک و روشن خلوت منازلمان...
چه قدر فیلم می بینیم؟
اگر منظور فیلم داستانی ست، باید
بگویم کمتر از گذشته فیلم ها را تا آخر می بینم، چرا که همه چیز متاسفانه به
نظرم تصنعی و خالی می آید. چیده مان داستان، انگیزه شخصیت ها، بازی بازیگران...
ولی اگر منظور هر گونه فیلم است، ( مستند و تجربی)، بله، به اندازه کافی می
بینم.